روانشناسی اسلامی، یعنی عملی ساختن کلام نقلی و کلام عقلی اسلام بصورت روزمره و مفید با روشهای کاربردی روانشناسی روز و یعنی تبدیل واژگان آسمانی قرآن به معرفت میباشد.
فهرست مندرجات
۱ - مقدمه
۲ - تعریف
۳ - موضوع روانشناسی اسلامی
۴ - اهدف روانشناسی
۵ - اصول موضوعه روانشناسی اسلامی
۶ - فایده و کاربرد
۷ - انگیزه انسان در تأمین نیازمندیها
۸ - جایگاه روانشناسی در قرآن و سنت
۹ - تأمین نیازمندیها از دیدگاه قرآن
۹.۱ - حکمت فراگیر خداوند
۹.۲ - ادامه حیات با تأمین نیازمندیها
۱۰ - اصل مهم توازن در خلقت الهی
۱۰.۱ - عوامل ایجاد توازن از نگاه قرآن
۱۰.۲ - انگیزههای روانی در قرآن
۱۰.۳ - حالتهای انفعالی در قرآن
۱۰.۴ - حالت ترس در قرآن
۱۰.۵ - صفات انفعالی انسانها در قرآن
۱۰.۶ - تاثیرات انفعالات بر بدن انسان
۱۰.۷ - آثار ترس بر بدن انسان در قرآن
۱۰.۸ - آثار عدم رعایت اعتدال در ترس
۱۱ - دستورهای قرآن درباره حالات انسانها
۱۱.۱ - دستور قرآن درباره ترس از مرگ
۱۱.۲ - شجاعت عامل پیروزی مسلمانان
۱۱.۳ - دعوت از مؤمنان برای مبارزه
۱۱.۴ - راه رسیدن به سعادت و بهشت
۱۱.۵ - حتمی بودن کوچ انسان از دنیا
۱۲ - ترس از فقر و معالجه آن از دیدگاه قرآن
۱۲.۱ - رسیدن روزی به انسانها
۱۲.۲ - تنها روزیدهنده مخلوقات
۱۳ - روانشناسی اسلامی و غیر اسلامی
۱۴ - اصول روانشناسی اسلامی علمی
۱۵ - تاریخچه
۱۶ - حرف آخر
۱۷ - عناوین مرتبط
۱۸ - فهرست منابع
۱۹ - پانویس
۲۰ - منبع
مقدمه
روشنفکران پیشاهنگ روانشناسی در واقع فیلسوفان باستان هستند، اما سنت و شکل روانشناسی نوین اندکی بیش از صد سال سابقه دارد. صدمین سالگرد روانشناسی نوین در سال ۱۹۷۹ جشن گرفته شد. هرمن ابینگهاوس (herman ebinghaus) روانشناس قرن ۱۹ میگوید: «روانشناسی پیشینهای دراز اما تاریخچهای کوتاه دارد.» آنچه که فلسفه قدیم را از روانشناسی جدید متمایز میسازد و پیدایش یک نظام مستقل را نشان میدهد، رویکردها و فنون مورد استفاده است.» [۱]
[۲]
و اما «اصطلاح روانشناسی اسلامی تحت عنوان علم النفس الاسلامی برای اولین بار در مقدمه کتاب «الدراسات النفسیه عند المسلمین و الغزالی بوجه خاصه» که تقریر دکتر احمد فؤاد الاهوانی است و استاد عبدالکریم العثمان تحریر کرده است در سال ۱۹۶۲ آمده است.» [۳]
[۴]
تعریف
ماحصل تعریف روانشناسی اسلامی در سال ۱۹۶۲ که از طرف دکتر احمد فؤاد الاهوانی مطرح گردید این است که: «روانشناسی اسلامی شاخهای از روانشناسی است که به مباحث دینی نزد مسلمانان میپردازد.» [۵]
با توجه به نظریههای مختلف که در روانشناسی اسلامی مطرح است تعریف جامعی که میتوان ارایه کرد: «روانشناسی اسلامی، مطالعه علمی رفتار است که با فرهنگ و جهانبینی اسلامی متناسب باشد.» [۶]
موضوع روانشناسی اسلامی
موضوع روانشناسی اسلامی فراتر از بعد ظاهری و فیزیولوژیکی، بعد باطنی و پنهانی رفتار انسان است. یعنی رفتار انسان با عنایت به اسباب ظاهری و باطنی آن. [۷]
اهدف روانشناسی
از جمله هدفهای روانشناسی را میتوان تأمین نیازمندیها در موجود زنده از قبیل ایجاد نشاط و حالتی برای فعالیت و در نتیجه انجام اعمال و رفتارها و برآوردن نیازهای اساسی و ضروری زندگی و ادامه آن بهطور کلّی هماهنگ کردن انسانها با محیط زندگی دانست. [۸]
اصول موضوعه روانشناسی اسلامی
برخی از اصول موضوعه روانشناسی اسلامی که در کتابهای علم النفس الاسلامی و روانشناسی اسلامی بیان شده است «بحث از طبیعت انسان، هدفمندی و انگیزه و علاقه و بحث از نفس و ماهیت آن، احوال نفس و حالات و عوامل فساد و صلاح نفس، علاقه نفس به جسم، روح و قلب، بحث از افکار و وسوسه، و درباره امید به زندگی و مسایل زندگی دنیا و سپس آخرت» [۹]
و موضوع «شهوت، فطرت، تضادهای موجود بین آنها، عوامل تقویتکننده و تضعیفکننده هر کدام، مکانیسم بروز اختلالهای روانی واکنشی و غیر واکنشی، معیارهای بیماری و سلامت روانی، ارائهی سبک و روش زندگی» [۱۰]
از اصول موضوعه روانشناسی اسلامی میباشد.
فایده و کاربرد
مکتب روانشناسی اسلامی هم مانند هر یک از مکاتب روانشناسی، پشتوانه فلسفی دارد، زیر بنای تفکر روانشناسی اسلامی از مفاهیم دینی گرفته شده است که آن را در چارچوب علمی بیان میکند. «ما بر اساس مفاهیم روانشناختی که در کتاب و سنت آمده است، میتوانیم هم یک دیدگاه روانشناختی داشته باشیم و هم قانونمندیهای خاص روانشناختی را از آن استخراج کنیم مثلاً در آیه ۱۹ انفال (اِن تتقو الله یجعل لکم فرقاناً) هواپرستی و هواخواهیها موجب میشود که انسان حقایق را به گونهای دیگر ببیند و واقعیتها را با همان تحلیلها بسنجد. ما ادعا نمیکنیم که قرآن و سنت در همه زمینههای روانشناسی مطلب دارد، باید در این رابطه تلاش کنیم و این مفاهیم را به دست آوریم. مفاهیمی که بدست میآوریم یا هماهنگ با یافتههای علمی است، در این صورت اطمینان بیشتری نسبت به یافتههای علمی پیدا میکنیم و حتی ممکن است آنها در نزد ما اعتبار و ارزش بیشتری پیدا کند و یا به یک سری مفاهیم و موضوعات روانشناسی برخورد میکنیم که روانشناسی موجود به آن نپرداخته است، این نیز برای یک روانشناس مفید خواهد بود؛ چرا که افق جدیدی را فراروی او میگشاید. فایده دیگر این کار این است که چه بسا ممکن است مطالبی را بدست بیاوریم که با تحقیقات موجود در روانشناختی هماهنگ نباشد، این نیز زمینهساز تحقیقات عمیق و گستردهتر در هر دو منبع و روش خواهد شد.» [۱۱]
انگیزه انسان در تأمین نیازمندیها
طبیعی است که انگیزههای فراوانی انسانها دارند که در انجام این اهداف تأثیر دارند و میتوان این انگیزهها را به دو بخش اصلی تقسیم نمود: ۱ - انگیزههای فیزیولوژیک؛ ۲ - انگیزههای روانی؛ انگیزههای فیزیولوژیک به نیازهای مربوط به جسم و عوارضی که در بافتهای بدن، مانند کمبود مواد لازم برای بدن یا به هم خوردن تعادل آن به وجود میآیند، مربوط میشود. این انگیزهها، رفتار فرد را به جهت اهدافی که نیازهای فیزیولوژیک بدن را برآورده میسازند راهنمائی و یا نقص و کمبودی را که گاهی در بافتهای بدن به وجود میآورد، جبران و روح و بدن را به حالت توازن در میآورد. انگیزههای روانی نیز در جریان رشد نیازهای معنوی فردی و اجتماعی انسان تأثیر به سزائی دارند.
جایگاه روانشناسی در قرآن و سنت
قرآن و روایات با عبارات مختلف به موضوعاتی نظیر شناخت و اصلاح نفس و خودشناسی میپردازند و بر نقش روان بر رفتار تاکید میکنند. از سویی برای هر یک از اصول موضوعه روانشناسی اسلامی دستوراتی دارد که به اهمیت این مسئله اشاره دارد. تا جایی که قرآن (۲۹ حجر) [۱۲]
خلقت انسان را از روح خود میداند. در کلام وحی و روایات به واژگانی مانند سکون، روح، سلام و... پرداخته است که تشریح آن نیازمند تفصیل است. نکته اساسی، توجهی است که از ابتدای خلقت انسان تا بینهایت از طرف خدا به انسان شده است که تمام آن برای به سعادت و آرامش رسیدن انسان است و لاجرم رفتار انسان قطرهای از نظرگاه اقیانوس بیکران آفریننده است.
تأمین نیازمندیها از دیدگاه قرآن
در قرآن مجید که از هرگونه تحریف و تغییر مبرّا هست، روی انجام این انگیزهها به نحو کامل و صحیح برای تأمین اهداف عالی تعیین شده در شرایع آسمانی غیر تحریف شده تأکیدهای فراوانی انجام شده است.
← حکمت فراگیر خداوند
حکمت فراگیر خداوند که نعمتهای خود را به مخلوقاتش عطا فرموده، چنین اقتضا میکند که در آنها ویژگیها و صفات مخصوصی به ودیعه بگذارد و آنها را شایسته انجام وظائفی بکند که برای انجام آنها آفریده شدهاند خداوند از زبان حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در قرآن در مقام اثبات وجودش چنین نقل میکند: «...رَبُّناَ الَّذِی اَعْطی کُلَّ شَئٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» «خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشیده، سپس به راه کمالش هدایت کرده است» [۱۳]
[۱۴]
و در سوره اعلی، آیه ۱ - ۳ در مقام توصیف صانع عالم و آفریدگار جهان و همه مخلوقات از جمله انسانها چنین میفرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلی الَّذِی خَلَقَ فَسَوّی وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدی» «ای پیامبر به نام خدای خود که برتر و بالاتر از همه موجودات است، به تسبیح و ستایش مشغول باش، آن خدائی که عالم را آفرید و همه آنها را به حد کمال خود رسانید و آن خدائی که هر چیز را قدر و اندازه داد و به راه کمالش هدایت نمود».
← ادامه حیات با تأمین نیازمندیها
چنانچه خوانندگان توجه دارند، این انگیزهها و عوامل حیات فیزیولوژی، توازن لازم و کافی برای ادامه زندگی را در انسانها فراهم میسازند و طبق تحقیقات جدید دانشمندان فیزیولوژی در بدن انسان و حیوان نوعی تمایل طبیعی نسبت به حفظ توازن ثابت در باطن و فطرت و سرشت انسانها وجود دارد. این، همان نظریهای است که چهارده قرن قبل در قرآن مجید اصول آن را در آیات متعددی چنین بیان فرموده است. از جمله این آیات، آیه ۱۹ از سوره حجر است: «وَالأَرْضَ مَدَدْناها وَ اَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ وَ اَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ شَئٍ مَوْزُونٍ؛ [۱۵]
زمین را گسترانیدیم و در آن، کوههای عظیم بر نهادیم و از آن هر چیز را مناسب و موافق با حکمت و عنایت برویانیدیم». و در آیه دیگری میفرماید: «وَ خَلَقَ کُلَّ شَئٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرا» «خداوند همه چیز را آفرید، آنگاه آن را در اندازه معینی قرار داد». [۱۶]
و در آیه دیگر میفرماید: «وَ کُلَّ شَئٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» «...هر چیزی نزد او به اندازه است». [۱۷]