وبلاگ مدیر کتاب برای معرفی کتاب ها و مقالات در خدمت شماست

۵ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

اهمیت و نقش مدیریت آموزشی

اهمیت و نقش مدیریت آموزشی

امروزه اهمیت و نقش آموزش و مدیریت آموزشی در توسعه و پیشرفت جوامع و سازمان ها بر کسی پوشیده نیست. اصولاً ارتقای سطح علمی افراد و پویایی سازمانها و بهره گیری آنان از تازه های جهان دانش، بدون تکیه بر آموزش و پرورش نیروهای مستعد و پویا میسر نبوده و حتی افزایش توان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و شکوفایی سازمانهای یادگیرنده منوط به بسط و گسترش آموزش و رویکردهای سیستم مدیریت آموزشی می باشد. مقاله حاضر در صدد تبیین اهمیت، نقش و فرایند مدیریت آموزشی در چهار زمینه (برنامه ها، گردش امور، عملکرد و کارکنان) می باشد.[1]  در پایان به مقوله ارزیابی آموزشی، فراگردهای مدیریت آموزشی و نقش آن در ایجاد رشد، خلاقیت، نوآوری کارکنان و تحول و پویایی سازمان اشاره خواهد شد.
واژه های کلیدی: نظام آموزشی، مدیریت آموزشی، پویایی سازمانی، نوآوری، خلاقیت،  رویکرد، فرایند، طراحی، ارزشیابی و  اثربخشی
مقدمه
            آموزش مدیران و آماده ساختن آنان برای ایفای نقش مدیریت در سازمان ها امری ضروری است. مدیریت آموزشی، در مقایسه با سایر حیطه های مدیریت، به لحاظ تاثیری که جریان و گردش فعالیت های آموزشی بر کیفیت فارغ التحصیلانی که وارد دوره های آموزش مدیریت می شوند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. توجه به مدیریت آموزشی در بر دارنده دو نتیجه آنی و آتی است. نتیجه آنی، حاصل از مدیریت کسانی است که شرایط و صلاحیت کار در سازمان های آموزشی را کسب کرده باشند. بهبود شرایط کار، افزایش رضایت (job satisfaction) و امنیت شغلی کارکنان، از سوی مدیران جهت هماهنگ ساختن تلاش ها، شکل دهی به امکانات و منابع موجود و تحقق اهداف سازمان اهمیت دارد. از این رو تقویت روحیه کارکنان، آمادگی برای شکوفایی، خلاقیت (creative) ، نوآوری (innovation) و تحرک کاری کارکنان از رویکردهای آنی مدیریت آموزشی است. از جمله نتایج آتی، توجه به مدیریت آموزشی، تاثیر به سزایی دارد که مدیران آموزشی
می توانند در ذهن، شناخت، درک و فهم مدیران دیگری چون مدیران مالی و اداری، صنعتی و ... داشته باشند. رشد و بهبود کیفیت حرف مختلفی چون پزشکی، مهندسی، حقوق، ... و سایر مشاغل موجود در جامعه متاثر از صلاحیت و شایستگی مدیران آموزشی می باشد.[2]



2- تقی پور ظهیر، علی ص79


1- گلابی، سیاوش ، ص125

۳۰ دی ۹۹ ، ۲۱:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وب

روانشناسی دینی

روان‌شناسی اسلامی، یعنی عملی ساختن کلام نقلی و کلام عقلی اسلام بصورت روزمره و مفید با روش‌های کاربردی روانشناسی روز و یعنی تبدیل واژگان آسمانی قرآن به معرفت می‌باشد.

فهرست مندرجات
۱ - مقدمه
۲ - تعریف
۳ - موضوع روان‌شناسی اسلامی
۴ - اهدف‌ روان‌شناسی
۵ - اصول موضوعه روان‌شناسی اسلامی
۶ - فایده و کاربرد
۷ - انگیزه انسان در تأمین نیازمندی‌ها
۸ - جایگاه روان‌شناسی در قرآن و سنت
۹ - تأمین نیازمندی‌ها از دیدگاه قرآن
       ۹.۱ - حکمت فراگیر خداوند
       ۹.۲ - ادامه حیات با تأمین نیازمندی‌ها
۱۰ - اصل مهم توازن در خلقت الهی
       ۱۰.۱ - عوامل ایجاد توازن از نگاه قرآن
       ۱۰.۲ - انگیزه‌های روانی در قرآن
       ۱۰.۳ - حالت‌های انفعالی در قرآن
       ۱۰.۴ - حالت ترس در قرآن
       ۱۰.۵ - صفات انفعالی انسان‌ها در قرآن
       ۱۰.۶ - تاثیرات انفعالات بر بدن انسان
       ۱۰.۷ - آثار ترس بر بدن انسان در قرآن
       ۱۰.۸ - آثار عدم رعایت اعتدال در ترس
۱۱ - دستور‌های قرآن درباره حالات انسان‌ها
       ۱۱.۱ - دستور قرآن درباره ترس از مرگ
       ۱۱.۲ - شجاعت عامل پیروزی مسلمانان
       ۱۱.۳ - دعوت از مؤمنان برای مبارزه
       ۱۱.۴ - راه رسیدن به سعادت و بهشت
       ۱۱.۵ - حتمی بودن کوچ انسان از دنیا
۱۲ - ترس از فقر و معالجه آن از دیدگاه قرآن
       ۱۲.۱ - رسیدن روزی به انسان‌ها
       ۱۲.۲ - تنها روزی‌دهنده مخلوقات
۱۳ - روان‌شناسی اسلامی و غیر اسلامی
۱۴ - اصول روان‌شناسی اسلامی علمی
۱۵ - تاریخچه
۱۶ - حرف آخر
۱۷ - عناوین مرتبط
۱۸ - فهرست منابع
۱۹ - پانویس
۲۰ - منبع

مقدمه

روشن‌فکران پیشاهنگ روان‌شناسی در واقع فیلسوفان باستان هستند، اما سنت و شکل روان‌شناسی نوین‌ اندکی بیش از صد سال سابقه دارد. صدمین سالگرد روان‌شناسی نوین در سال ۱۹۷۹ جشن گرفته شد. هرمن ابینگهاوس (herman ebinghaus) روان‌شناس قرن ۱۹ می‌گوید: «روان‌شناسی پیشینه‌ای دراز اما تاریخچه‌ای کوتاه دارد.» آنچه که فلسفه قدیم را از روان‌شناسی جدید متمایز می‌سازد و پیدایش یک نظام مستقل را نشان می‌دهد، ‌رویکردها و فنون مورد استفاده است.» [۱]
[۲]
و اما «اصطلاح روان‌شناسی اسلامی تحت عنوان علم النفس الاسلامی برای اولین بار در مقدمه کتاب «الدراسات النفسیه عند المسلمین و الغزالی بوجه خاصه» که تقریر دکتر احمد فؤاد الاهوانی است و استاد عبدالکریم العثمان تحریر کرده است در سال ۱۹۶۲ آمده است.» [۳]
[۴]


تعریف

ماحصل تعریف روان‌شناسی اسلامی در سال ۱۹۶۲ که از طرف دکتر احمد فؤاد الاهوانی مطرح گردید این است که: «روان‌شناسی اسلامی شاخه‌ای از روان‌شناسی است که به مباحث دینی نزد مسلمانان می‌پردازد.» [۵]
با توجه به نظریه‌های مختلف که در روان‌شناسی اسلامی مطرح است تعریف جامعی که می‌توان ارایه کرد: «روان‌شناسی اسلامی، مطالعه علمی رفتار است که با فرهنگ و جهان‌بینی اسلامی متناسب باشد.» [۶]


موضوع روان‌شناسی اسلامی

موضوع روان‌شناسی اسلامی فراتر از بعد ظاهری و فیزیولوژیکی، بعد باطنی و پنهانی رفتار انسان است. یعنی رفتار انسان با عنایت به اسباب ظاهری و باطنی آن. [۷]


اهدف‌ روان‌شناسی

از جمله هدف‌های روان‌شناسی را می‌توان تأمین نیازمندی‌ها در موجود زنده از قبیل ایجاد نشاط و حالتی برای فعالیت و در نتیجه انجام اعمال و رفتار‌ها و برآوردن نیاز‌های اساسی و ضروری زندگی و ادامه آن به‌طور کلّی هماهنگ کردن انسان‌ها با محیط زندگی دانست. [۸]


اصول موضوعه روان‌شناسی اسلامی

برخی از اصول موضوعه روان‌شناسی اسلامی که در کتاب‌های علم النفس الاسلامی و روان‌شناسی اسلامی بیان شده است «بحث از طبیعت انسان، هدف‌مندی و انگیزه و علاقه و بحث از نفس و ماهیت آن، احوال نفس و حالات و عوامل فساد و صلاح نفس، علاقه نفس به جسم، روح و قلب، بحث از افکار و وسوسه، و درباره امید به زندگی و مسایل زندگی دنیا و سپس آخرت» [۹]
و موضوع «شهوت، فطرت، تضادهای موجود بین آن‌ها، عوامل تقویت‌کننده و تضعیف‌کننده هر کدام، مکانیسم بروز اختلال‌های روانی واکنشی و غیر واکنشی، معیارهای بیماری و سلامت روانی، ارائه‌ی سبک و روش زندگی» [۱۰]
از اصول موضوعه روان‌شناسی اسلامی می‌باشد.

فایده و کاربرد

مکتب روان‌شناسی اسلامی هم مانند هر یک از مکاتب روان‌شناسی، پشتوانه فلسفی دارد، ‌زیر بنای تفکر روان‌شناسی اسلامی از مفاهیم دینی گرفته شده است که آن را در چارچوب علمی بیان می‌کند. «ما بر اساس مفاهیم روان‌شناختی که در کتاب و سنت آمده است، می‌توانیم هم یک دیدگاه روان‌شناختی داشته باشیم و هم قانون‌مندی‌های خاص روان‌شناختی را از آن استخراج کنیم مثلاً در آیه ۱۹ انفال (اِن تتقو الله یجعل لکم فرقاناً) هواپرستی و هواخواهی‌ها موجب می‌شود که انسان حقایق را به گونه‌ای دیگر ببیند و واقعیت‌ها را با همان تحلیل‌ها بسنجد. ما ادعا نمی‌کنیم که قرآن و سنت در همه زمینه‌های روان‌شناسی مطلب دارد، باید در این رابطه تلاش کنیم و این مفاهیم را به دست آوریم. مفاهیمی که بدست می‌آوریم یا هماهنگ با یافته‌های علمی است، در این صورت اطمینان بیشتری نسبت به یافته‌های علمی پیدا می‌کنیم و حتی ممکن است آنها در نزد ما اعتبار و ارزش بیشتری پیدا کند و یا به یک سری مفاهیم و موضوعات روان‌شناسی برخورد می‌کنیم که روان‌شناسی موجود به آن نپرداخته است، این نیز برای یک روان‌شناس مفید خواهد بود؛ چرا که افق جدیدی را فراروی او می‌گشاید. فایده دیگر این کار این است که چه بسا ممکن است مطالبی را بدست بیاوریم که با تحقیقات موجود در روان‌شناختی هماهنگ نباشد، ‌این نیز زمینه‌ساز تحقیقات عمیق و گسترده‌تر در هر دو منبع و روش خواهد شد.» [۱۱]


انگیزه انسان در تأمین نیازمندی‌ها

طبیعی است که انگیزه‌های فراوانی انسان‌ها دارند که در انجام این اهداف تأثیر دارند و می‌توان این انگیزه‌ها را به دو بخش اصلی تقسیم نمود: ۱ - انگیزه‌های فیزیولوژیک؛ ۲ - انگیزه‌های روانی؛ انگیزه‌های فیزیولوژیک به نیاز‌های مربوط به جسم و عوارضی که در بافت‌های بدن، مانند کمبود مواد لازم برای بدن یا به هم خوردن تعادل آن به وجود می‌آیند، مربوط می‌شود. این انگیزه‌ها، رفتار فرد را به جهت اهدافی که نیاز‌های فیزیولوژیک بدن را برآورده می‌سازند راهنمائی و یا نقص و کمبودی را که گاهی در بافت‌های بدن به وجود می‌آورد، جبران و روح و بدن را به حالت توازن در می‌آورد. انگیزه‌های روانی نیز در جریان رشد نیاز‌های معنوی فردی و اجتماعی انسان تأثیر به سزائی دارند.

جایگاه روان‌شناسی در قرآن و سنت

قرآن و روایات با عبارات مختلف به موضوعاتی نظیر شناخت و اصلاح نفس و خودشناسی می‌پردازند و بر نقش روان بر رفتار تاکید می‌کنند. از سویی برای هر یک از اصول موضوعه روان‌شناسی اسلامی دستوراتی دارد که به اهمیت این مسئله اشاره دارد. تا جایی که قرآن (۲۹ حجر) [۱۲]
خلقت انسان را از روح خود می‌داند. در کلام وحی و روایات به واژگانی مانند سکون، روح، سلام و... پرداخته است که تشریح آن نیازمند تفصیل است. نکته اساسی، توجهی است که از ابتدای خلقت انسان تا بی‌نهایت از طرف خدا به انسان شده است که تمام آن برای به سعادت و آرامش رسیدن انسان است و لاجرم رفتار انسان قطره‌ای از نظرگاه اقیانوس بی‌کران آفریننده است.

تأمین نیازمندی‌ها از دیدگاه قرآن

در قرآن مجید که از هرگونه تحریف و تغییر مبرّا هست، روی انجام این انگیزه‌ها به نحو کامل و صحیح برای تأمین اهداف عالی تعیین شده در شرایع آسمانی غیر تحریف شده تأکید‌های فراوانی انجام شده است.

← حکمت فراگیر خداوند

حکمت فراگیر خداوند که نعمت‌های خود را به مخلوقاتش عطا فرموده، چنین اقتضا می‌کند که در آن‌ها ویژگی‌ها و صفات مخصوصی به ودیعه بگذارد و آن‌ها را شایسته انجام وظائفی بکند که برای انجام آن‌ها آفریده شده‌اند خداوند از زبان حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) در قرآن در مقام اثبات وجودش چنین نقل می‌کند: «...رَبُّناَ الَّذِی اَعْطی کُلَّ شَئٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» «خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشیده، سپس به راه کمالش هدایت کرده است» [۱۳]
[۱۴]
و در سوره اعلی، آیه ۱ - ۳ در مقام توصیف صانع عالم و آفریدگار جهان و همه مخلوقات از جمله انسان‌ها چنین می‌فرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلی الَّذِی خَلَقَ فَسَوّی وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدی» «ای پیامبر به نام خدای خود که برتر و بالاتر از همه موجودات است، به تسبیح و ستایش مشغول باش، آن خدائی که عالم را آفرید و همه آن‌ها را به حد کمال خود رسانید و آن خدائی که هر چیز را قدر و اندازه داد و به راه کمالش هدایت نمود».

← ادامه حیات با تأمین نیازمندی‌ها

چنانچه خوانندگان توجه دارند، این انگیزه‌ها و عوامل حیات فیزیولوژی، توازن لازم و کافی برای ادامه زندگی را در انسان‌ها فراهم می‌سازند و طبق تحقیقات جدید دانشمندان فیزیولوژی در بدن انسان و حیوان نوعی تمایل طبیعی نسبت به حفظ توازن ثابت در باطن و فطرت و سرشت انسان‌ها وجود دارد. این، همان نظریه‌ای است که چهارده قرن قبل در قرآن مجید اصول آن را در آیات متعددی چنین بیان فرموده است. از جمله این آیات، آیه ۱۹ از سوره حجر است: «وَالأَرْضَ مَدَدْنا‌ها وَ اَلْقَیْنا فِی‌ها رَواسِیَ وَ اَنْبَتْنا فِی‌ها مِنْ کُلِّ شَئٍ مَوْزُونٍ؛ [۱۵]
زمین را گسترانیدیم و در آن، کوه‌های عظیم بر نهادیم و از آن هر چیز را مناسب و موافق با حکمت و عنایت برویانیدیم». و در آیه دیگری می‌فرماید: «وَ خَلَقَ کُلَّ شَئٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرا» «خداوند همه چیز را آفرید، آنگاه آن را در اندازه معینی قرار داد». [۱۶]
و در آیه دیگر می‌فرماید: «وَ کُلَّ شَئٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» «...هر چیزی نزد او به اندازه است». [۱۷]

ادامه مطلب...
۲۹ دی ۹۹ ، ۲۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وب

روانشناسی در اسلام

به گزارش خبرنگار مهر، حجت‌الاسلام والمسلمین عباس پسندیده دانشیار دانشگاه قرآن و حدیث یادداشتی درباره مناسبات اسلام و روانشناسی نوشته است که در ادامه از نظر شما می‌گذرد:

اینکه آیا روان‌شناسی اسلامی داریم یا نه، اختلافی است که دست‌کم پس از انقلاب اسلامی رونق گرفت؛ موضوعی که بیشتر اختلاف‌نما است تا اختلاف واقعی. کسانی که معتقدند روان‌شناسی اسلامی نداریم دلیلشان این است که اولاً، روان‌شناسی اسلامی، در حال حاضر دانشی مدون و کلاسیک نیست، و آنچه داریم مجموعه‌ای از آیات و روایات پراکنده است؛ و ثانیاً، در همه موضوعات و مسائلی که روان‌شناسی کلاسیک سخن دارد، اسلام سخنی برای گفتن ندارد.

در مقابل، کسانی که معتقدند روان‌شناسی اسلامی داریم منظورشان این است که قابلیت نوعی دانش روان‌شناختی در منابع اسلامی وجود دارد. هر دو درست می‌گویند. مراد از روان‌شناسی اسلامی، وجود دانشی مدون در زمان حال نیست، بلکه مراد حرکت در مسیری است که می‌تواند به تدوین این دانش منتهی شود.

مراد از روان‌شناسی اسلامی، وجود دانشی مدون در زمان حال نیست، بلکه مراد حرکت در مسیری است که می‌تواند به تدوین این دانش منتهی شود

از سوی دیگر، روان‌شناسی، هرچند از دهه دوم قرن بیستم در تعارض با دین قرار گرفت، اما همانند دوره نخست خود، بار دیگر از نیمه دوم قرن بیستم به دین روی آورد و با نگاه مثبت به آن نگریست و از آن بهره گرفت. مثلاً پارگامنت معتقد است می‌توان سبک‌های مقابله‌ای را از مذهب نیز فرا گرفت. در این دوره، گذشته از ورود آموزه‌های دینی به روان‌شناسی، مسئله روان‌شناسی فرهنگی نیز مطرح می‌شود که معتقد است نمی‌توان روان‌شناسی برآمده از فرهنگی خاص را بر دیگر فرهنگ‌ها تعمیم داد.

از این‌رو مشاوره و روان‌درمانی مبتنی بر فرهنگ جایگاه خاص خود را پیدا می‌کند. کتاب دین و معنویت در روان‌درمانی و مشاوره نوشته ثور یوهانسن و روان‌درمانی و مشاوره با مسلمانان نوشته مروان دُوَیری نمونه‌هایی از این رویکرد هستند. به‌علاوه، برخی نشریات مانند نشریه بین‌المللی روان‌شناسی دین، بهداشت روانی، دین و فرهنگ، و نشریه بهداشت روانی مسلمانان، با عناوین خود بر ضرورت توجه به ادیان و فرهنگ‌های دیگر تأکید می‌کنند و اینکه روان‌شناسی دین و معنویت دیگر نمی‌تواند مختص آمریکای شمالی باشد.

به‌ویژه با ظهور انسان‌گراها و رویکرد مثبت‌گرا در روان‌شناسی، بیش از پیش، اموری که در دین فضیلت شمرده می‌شد، محل توجه قرار گرفت. امروزه، گذشته از تأکید بر نقش کلی دین، آموزه‌های دینی نیز، که روزگاری فقط موعظه محسوب می‌شدند، وارد مباحث روان‌شناختی شده‌اند! گذشت، قدردانی، قناعت و موضوعاتی از این دست، اکنون به مداخلات روان‌شناختی راه یافته‌اند.

این قبیل مسائل نشان می‌دهد که روان‌شناسی با سپری‌کردن دوره‌های مختلف، به قابلیتی دست یافته است که اکنون بهتر می‌تواند برخی ابعاد روان‌شناختی آموزه‌های دین، و البته نه همه آن، را درک کند. دین و آموزه‌های دینی، تغییری نکرده‌اند؛ آنچه تغییر کرده، دانش روان‌شناسی است. آموزه‌های دینی در موضوع انسان و تحلیل رفتارها و فرآیندهای روانی او، و همچنین در پرورش انسان‌های سرآمد و فرهیخته، به مثابه منابعی غنی هستند که کشف و استفاده از آنها نیازمند دانش پیشرفته و رشد علمی است. امروزه روان‌شناسی علاوه بر رشد بسیار خوب در روش و فنون روان‌درمانی، به رشد معرفتی نیز دست یافته که بر اساس آن می‌تواند این بخش از قابلیت‌ها و ظرفیت‌های دین را نیز درک کند و از آن بهره ببَرَد. اینجا است که روان‌شناسی مبتنی بر معارف اسلامی معنا پیدا می‌کند.

روان‌شناسی مبتنی بر دین و فرهنگ بومی، نه سخن ما، بلکه سخن پیروان دیگر ادیان و مکاتب نیز هست. مثلاً در مسیحیت، جیمز استالکر کتاب روان‌شناسی مسیحی و اریک جانسون کتاب مبانی مراقبت روح: طرحی برای روان شناسی مسیحی را نوشته‌اند. در یهودیت، سیمور هافمن کتاب روان‌درمانی و یهودیت و آرون رابین‌ویتز کتاب یهودیت و روان‌شناسی: رویکرد تعاملی را نگاشته‌اند. در بودیسم نیز کالوپاهانا کتاب اصول روان‌شناسی بودایی را نوشته است و پیکرینگ در کتاب منابع تجربه، حدود ده مقاله درباره روان‌شناسی بودایی آورده است.

پرسش اساسی این است که جایگاه اسلام در این حوزه کجاست؟

اسلام، به عنوان یکی از غنی‌ترین ادیان و اصیل‌ترین آنها، در این موضوع جایگاهی ویژه دارد؛ به‌ویژه مذهب تشیع، که چندین هزار آیه و روایت درباره ابعاد مختلف انسان دارد که می‌تواند منبعی فوق‌العاده برای تحلیل رفتارها و فرآیندهای روانی انسان و نیز پرورش انسان‌های فرهیخته باشد. از این‌رو است که می‌بینیم تحقیقات روان‌شناختی، معمولاً با یک یا چند آیه یا روایت سازگاری دارند و پژوهشگران و استادان، به تطبیق این دو با یکدیگر روی می‌آورند؛ پدیده‌ای که هرچند اشکال روش‌شناختی دارد، اما شایع شده است.

هر چند من وارد چالش اسم نمی‌شوم، اما آنچه روان‌شناسی اسلامی خوانده می‌شود به دنبال آن است که با مطالعه دقیق و علمی منابع اسلامی (قرآن و حدیث)، ابعاد روان‌شناختی آنها را کشف و ایده‌هایی برای دانش روان‌شناسی استخراج کند تا با طی مراحل خود، به نظریه‌های علمی تبدیل شوند. این چیزی است که از آن به «تئوریزه‌کردن» معارف دینی در برابر «اسلامیزه‌کردن» روان‌شناسی یاد می‌کنیم.

آنچه روان‌شناسی اسلامی خوانده می‌شود به دنبال آن است که با مطالعه دقیق و علمی منابع اسلامی (قرآن و حدیث)، ابعاد روان‌شناختی آنها را کشف و ایده‌هایی برای دانش روان‌شناسی استخراج کند تا با طی مراحل خود، به نظریه‌های علمی تبدیل شوند

آنچه روان‌شناسی اسلامی خوانده می‌شود، هرچند تحقیقات تجربی را محور قرار نمی‌دهد تا آنها را با معارف دین تأیید کند، با این حال، حتماً به آنها توجه می‌کند تا نسبت آنها با معارف دین مشخص شود؛ این نسبت گاه تطابق کامل است، گاه تعارض کامل و گاه ممکن است در بخش‌هایی هماهنگ باشد و در بخش‌هایی متفاوت؛ یا سکوت کرده باشد.

آنچه روان‌شناسی اسلامی خوانده می‌شود، هرچند در مطالعه متون دینی، روش علمی پژوهش در علوم نقلی را به کار می‌بندد، اما نه‌تنها با روش‌های متقن و شناخته‌شده تجربی مخالف نیست و از آنها استفاده می‌کند، بلکه کاربست آن را ضروری می‌داند. پس از نظریه‌پردازی، تبدیل آموزه‌های دینی به فنون و ابزار روان‌شناختی، به منظور کاربردی‌کردن آموزه‌های روان‌شناختی و آماده‌کردن آنها برای استفاده روان‌شناسان و مشاوران ضرورت دارد.

آنچه روان‌شناسی اسلامی خوانده می‌شود، هرچند بهبود روان‌شناختی زندگی را به رسمیت می‌شناسد و برای آن برنامه و راهکار دارد، اما آن را هدف نهایی خود نمی‌داند. هدف نهایی روان‌شناسی اسلامی، هدف نهایی اسلام، یعنی پرورش انسان موحد و الاهی، است. جهت‌گیری آموزه‌های اسلامی، پرورش انسان‌های موحد و خدامحور است.

آنچه روان‌شناسی اسلامی خوانده می‌شود، به سطح دنیوی زندگی انسان محدود نمی‌شود و به حیات معنوی، الاهی و اخروی وی نیز توجه می‌کند. شگفت‌آور اینکه آموزه‌هایی که اسلام برای بهبود زندگی دنیوی به کار می‌گیرد، غالباً همان اموری است که حیات معنوی و اخروی وی را نیز تأمین می‌کنند؛ اموری که فرد را از منیّت، خودخواهی و مظاهر دنیوی آن جدا می‌سازد و خدایی می‌کند؛ از جمله توکل، صبر، شکر، زهد، دعا و مانند آن، که در تحقیقات جدید روان‌شناختی، فراوان به کار گرفته می‌شوند، و هرچند کارکرد آرامش‌بخشی، اضطراب‌زدایی، توانمندسازی و افزایش شادکامی و رضامندی را دارند، اما دقیقاً اموری هستند که از وی انسانی خدایی می‌سازند و حیات معنوی و اخروی وی را نیز تأمین می‌کنند.

هدف نهایی روان‌شناسی اسلامی، هدف نهایی اسلام، یعنی پرورش انسان موحد و الاهی، است. جهت‌گیری آموزه‌های اسلامی، پرورش انسان‌های موحد و خدامحور است

در آنچه روان‌شناسی اسلامی خوانده می‌شود، اصلاً نگران تأیید نشدن نتایج نیستیم؛ چرا که اصل اسلام ثابت و فهم ما از دین است که به محک تجربه در می‌آید و خطا بودن فهم ما اشکالی به تقدس دین وارد نمی‌کند (و البته ممکن است تجربه ما غلط بوده است).

از سوی دیگر، روانشناسانی که انسان را مطالعه می‌کنند، در حقیقت صنع و ساخته خدا را مطالعه می‌کنند؛ انسانی که ارزشش از خانه خدا بیشتر است. وقتی روانشناس چنین انسانی را مطالعه می‌کند و بعد اشتباه یا ناقص درمی آید، آیا به قداست ساخته خدا خدشه وارد می‌شود؟ نه. در باره متون مقدس دینی نیز همین است. فهم و تفسیر و تحلیل و تجربه ما اگر متفاوت شود، به قداست آسیبی وارد نمی‌شود به نظریه محقق خدشه وارد می‌شود. پس جای نگرانی نیست.

۲۸ دی ۹۹ ، ۲۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وب

اهمیت مشورت و نقش آن در هدایت و پیشرفت

یکی از کارهای ستوده و مؤکد اسلام، مشورت است. «مشورت، پویشی است که به انسان کمک می کند تا با استفاده از آرا، اندیشه ها و دیدگاه های مختلف، توانایی ها و استعدادهای خود و دیگران را بشناسد و با موقعیت ها و امکانات فردی و اجتماعی و نیز با محدودیت ها، کاستی ها و نارسایی ها آشنا شود و از فرصت های تحصیلی، شغلی، حرفه ای، شخصی و اجتماعی بهتر استفاده کند و برای حل مشکلات خود و جامعه راه حل مناسبی بیابد». به تعبیر زیبای مولانا:

این خِردها چون مصابیح انور است بیست مصباح از یکی روشن تر است

پیام متن:

مشورت، یعنی گلچین کردن اندیشه دیگران برای پیشبرد بهتر کارها.

 

مشورت، عامل تکامل عقل

آن گاه که انسان پا به عرصه هستی نهاد، در مقام اشرف آفریده ها و جانشین خداوند در زمین از او یاد شد. این جانشین الهی از عقل کامل بی بهره است، بلکه کاستی هایی در وجود او گذارده شده و هدف از این وضعیت، آن است که آدمی بتواند با استفاده از شرایط و امکانات موجود، به بالندگی و کمال خود برسد.

به سبب این عقل ناقص، آدمی در برخی از فراز و نشیب های زندگی، خود به تنهایی قادر به تصمیم گیری نیست و خِرد دیگران را در عقل خویش سهیم می سازد و در موقعیت هایی پیش آمده، ناچار به رایزنی و راهنمایی خواستن از آنان است. بر این اساس، مشاوره با افراد اندیشه ورز، یکی از عوامل رشد و تعالی خرد انسان به شمار می آید که گاه غفلت از آن، مانعی جدی در راه پیشرفت خرد و شعور انسان به شمار می رود.

پیام متن:

مشورت، یکی از عوامل کمال و بالندگی فکر و عقل بشر است.

 

 

 

 

جایگاه مشورت در قرآن کریم

آیین جامع اسلام، نکته های اساسی و ارزشمندی را با هدف رشد جنبه های مادی و معنوی انسان پیشنهاد می کند. برای نمونه در قرآن کریم و روایت های رسیده از ائمه معصومین علیهم السلام ، دانش و مهارت مشاوره با لطافت و جزئیات لازم به پیروان مکتب اسلام آموخته می شود.

در آیه 233 سوره بقره می خوانیم:

وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ... فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَنْ تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا....

و مادران فرزندانشان را دو سال کامل شیر دهند. این برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را به کمال برساند... پس اگر به توافق و مشورت با یکدیگر، قصد از شیر گرفتن فرزند را کردند، گناهی بر آنها نیست.

ابن عباس در تفسیر این آیه می گوید:

وقتی این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: «آگاه باشید که خدا و رسولش از مشورت بی نیاز هستند، لکن خداوند آن را رحمت برای امت اسلام قرار داد. پس کسی که مشورت کند، از به راه راست شدن باز نمی ماند و کسی که آن را ترک کند، از گمراهی اش کاسته نمی شود».

بنابراین، خداوند حتی درباره باز گرفتن کودک از شیر خوردن، به پدر و مادر کودک خطاب می کند که در این باره با یکدیگر مشورت کنند و بدون هم فکری به این کار دست نزنند. همچنین خداوند در سوره آل عمران، آیه 159، حتی پیامبر اکرم علیه السلام را ـ که بی نیاز از مشورت است ـ به مشورت دعوت می کند و می فرماید:

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنْ اللّه ِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الاْءَمْرِ....

به لطف رحمت الهی با آنان نرم خویی کردی و اگر درشت خوی و سخت دل بودی، بی شک، از پیرامون تو پراکنده می شدند. پس از ایشان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و با آنان مشورت کن.

نمونه دیگر، آیه 38 سوره شورا است که خداوند می فرماید:

الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ.

خداوند در این آیه چهار ویژگی برای مؤمنان برشمرده است، از جمله: لبیک به پروردگار، برپایی نماز، مشورت در کارهایشان و انفاق از دارایی شان. از این آیه استفاده می شود که انسان مؤمن، اهل مشورت است و در پیشرفت کارهایش، تنها به عقل و خرد خویش اکتفا نمی کند، بلکه از دیدگاه های دیگران نیز نهایت استفاده را می کند.

پیام متن:

مشورت ادراک و هشیاری دهد عقل ها مر عقل را یاری دهد

مولانا

 

 

 

سفارش اهل بیت علیهم السلام به مشورت

تلاش در جهت برآوردن نیاز مردم، ویژگی اخلاقی پسندیده ای است که در آموزه های دین نیز تأکید فراوانی بدان می شود. امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از پیام آور رحمت می فرماید: «کسی که در جهت رفع نیاز برادر مؤمنش بکوشد، ولی او را نصیحت نکند، به خدا و رسولش خیانت کرده است.» از این روایت درمی یابیم همه نمونه های یاری رسانی به هم نوعان، جنبه مادی نداشته، بلکه کمک های معنوی و از جمله راهنمایی و هدایت آنان نیز ارزشمند و مهم است، به گونه ای که بی توجهی به نصیحت و راهنمایی آنها، خیانت به خدا و رسول خوانده می شود. حضرت علی علیه السلام نیز در نامه ای تذکرآمیز، به محمد بن ابی بکر نوشته بود: «وَ اَنْصِحِ الْمَرءَ اِذَا اسْتَشْارَک؛ انسانی را که از تو مشاوره و نظر می خواهد، راهنمایی کن».

به فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، مردم جامعه ای که مشورت را سرلوحه کارهای خود قرار می دهند، سزاوار زندگی هستند:

هرگاه زمام دارانتان از نیکان و ثروتمندان شما بخشنده باشند و کارهای تان با مشورت انجام گیرد، پس روی زمین ماندن شما بهتر از درون آن است. همچنین هرگاه فرمان روایانتان از اشراف و ثروتمندانتان بخیل باشند و امورتان با مشورت همراه نباشد، در چنین وضعی درون خاک بودن و مُردن برای شما برتر از زندگی کردن روی خاک است.

امام سجاد علیه السلام در بیان اهمیت مسئله مشورت در رساله حقوق خویش، برای مشاور و کسی که از انسان مشاوره می طلبد، حقوقی را در نظر گرفته و فرموده است:

حق مراجعه کننده برای مشورت این است که اگر می دانی پیشنهاد مؤثری برای او داری، با او در میان بگذار و اگر نمی توانی راهنمایی اش کنی، او را به کسی که می داند، ارجاع دهی.

از دیگر نشانه های اهمیت مشورت این است که در اسلام حتی به مشورت با دشمنان نیز سفارش شده است. امام علی علیه السلام می فرماید: «با دشمنانت مشورت کن تا از میزان دشمنی و هدف های آنها آگاه شوی».

پیام متن:

از نظر اسلام، مراجعه کننده بر گردن مشاور حق دارد و این، نشانه اهتمام و دقت اسلام به امر مشورت است.

 

 

 

 

 

فایده های مشورت

رایزنی با افراد صاحب نظر، سودهای فراوانی به همراه دارد که برخی از آنها عبارتند از:

1. رشد و پیشرفت: امام حسن مجتبی علیه السلام در این باره می فرماید: «هر گروهی که مشورت کند، به راه رشد و هدایت رهنمون شده است.» هدایت شدن، یعنی حرکت کردن در راه راست و بی گمان، خرد جمعی در مقایسه با خرد فردی، درست ترین و بهترین ها را انتخاب می کند و به رشد نزدیک تر است. به عقیده مشاوران کاردان، یکی از هدف های فرایند مشاوره، بنا بر نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی مازلو، نیازهای اولیه او و از جمله آنها رشد و تکامل فرد است. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «مشورت، عین راه یابی است.» نیز فرموده است: «هر که با خردمندان مشورت کند، با انوار خردهای آنان روشنی یابد و به راه راست و رستگاری هدایت شود».

2. بالا رفتن قدرت تصمیم گیری: از دیگر فایده ها و هدف های مشاوره در نظر مازلو، تسلط بر شیوه های برخورد، حل مشکل، تصمیم گیری و اعتماد به نفس است. روبه رو شدن با فکرهای گوناگون، فرصت های بهتری از تصمیم گیری و شیوه های برخورد را به انسان می بخشد و قدرت انتخاب و تصمیم گیری او را بالا می برد. در نتیجه، به توانایی او در حل مشکلات و رسیدن به موفقیت می افزاید.

3. رهایی از پشیمانی: اگر انسان در انجام دادن کارهای مهم با دیگران مشورت کند، حتی اگر در کاری شکست هم بخورد، کسی او را سرزنش نمی کند، چنان که در سخن امام کاظم علیه السلام آمده است: «هر کس مشورت کند، اگر درست عمل کرد، تحسین می شود و اگر اشتباه کرد، سرزنش نخواهد شد».

همچنین امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از تورات می فرماید: «کسی که مشورت کند، پشیمان نخواهد شد».

4. از بین رفتن غرور کاذب: هنگامی که فردی با دیگری مشورت می کند، ناخواسته به این حقیقت اعتراف می کند که اندیشه هایی بالاتر از اندیشه های او نیز وجود دارد. در نتیجه، از دام غرور و خودرأیی رها می شود و فروتنی اختیار می کند. در نامه امام علی علیه السلام به محمد بن حنفیه آمده است: «کسی که خود را بی نیاز از نظر دیگران بداند، در معرض خطر واقع می شود و هرکس آرای دیگران را بپذیرد، خطرگاه ها را می شناسد».

5. ایجاد هم زمان حس دیگرخواهی و اعتماد دوسویه: در فرآیند مشاوره، مراجعه کننده از مشکلات شخصی خود برای مشاور سخن می گوید و درد دل می کند. در این میان، شایسته است مشاور، مشکل او را از آنِ خود بداند و در آن خوب بیندیشد تا بتواند نهایت توان و تلاش خود را در رفع آن به کار بندد. بدین ترتیب، مشاور اعتماد لازم را میان دو طرف ایجاد می کند و از موانع موجود در برقراری ارتباط خود و مراجعه کننده می کاهد و برای به سلامت گذشتن از بحران پیش آمده، ایده های راه گشا و ارزنده ای را به وی پیشنهاد می کند.

6. تقویت بنیان اعتماد به نفس: بی گمان، از هدف ها و انگیزه های مشورت اهل بیت علیهم السلام با یاران خویش، رشد و بالندگی شخصیت آنها و ایجاد یا تقویت حس اعتماد به نفس در آنان بوده است. تا بدین وسیله آنها را از توانایی درونی شان آگاه سازند و به بهره گیری از آنان فراخوانند. پیشوایان دین بر اثر هم فکری و رایزنی با پیروانشان، ذهن آنان را از ایستایی، پس روی و رخوت می رهاندند و بر گستره اندیشه و عقل شان می افزودند.

پیام متن:

1. مشورت در کارها واجب بوَد تا پشیمانی در آخر کم شود

«اَمْـرُهُـم شـوری» بـر ایـن بـوَدکز تَشاوُر سهو و کژ کمتر شود

2. مشورت کردن با دیگران، غرور کاذب آدمی را از میان می برد، بر اعتماد انسان ها به یکدیگر می افزاید و به سبب به کار انداختن فکر و اندیشه، اعتماد به نفس فراوانی به افراد می بخشد.

 

 

 

 

 

 

مشورت با خدا

در بسیاری از روایت های برجا مانده از بزرگان و پیشوایان دین درباره مشورت، بر این نکته تأکید شده است که پیش از مشورت با مردم، با خدا مشورت کنید. امام صادق علیه السلام در حدیثی، تعبیر مشورت با خدا را چنین شرح می دهد:

یعنی اینکه در آغاز از خداوند طلب خیر کنید. سپس در آن مسئله با دیگران به مشورت بپردازید. هرگاه با یاد خدا آغاز کنید، خداوند نیز خیر را بر زبان هر کدام از بندگانش که دوست بدارد، جاری می سازد.

پیام متن:

یاری خواستن از خداوند هنگام مشورت با دیگران، بر اثربخشی نیک مشورت می افزاید.

 

 

 

 

با چه کسانی مشورت کنیم

کسی را که انسان به عنوان مشاور خویش برمی گزیند، باید از ویژگی های شایسته ای برخوردار باشد که برخی از آنها عبارتند از:

1. بهره مندی از عقل و آگاهی: در سخنان گهربار اهل بیت علیهم السلام به دو ویژگی عقل و علم مشاور، بیش از دیگر ویژگی های وی اشاره شده است. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: «با دشمن عاقلت مشاوره کن، ولی از دوست نادانت بر حذر باش».

همچنین آن حضرت فرمود: «بهترین اشخاص برای مشورت، افراد عاقل، دانشمند، محتاط و با تجربه هستند». از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز نقل می کنند که فرمود: «از عاقلْ رهبری جویید تا به راه راست برسید و وی را نافرمانی نکنید که پشیمان می شوید».

2. دین داری و پرهیزکاری: از هر فرد عاقلی نمی توان راهنمایی گرفت؛ زیرا ممکن است او ما را تنها به خواسته های دنیوی رهنمون شود و از معنویات و امور اخروی غافل سازد. ازاین رو، ائمه علیهم السلام تأکید می کنند که افزون بر آنکه مشاور باید عاقل باشد، دین دار و پرهیزکار نیز باشد. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «در کارهای خود با افراد خداترس مشورت کن، تا راه درست را بیابی».

3. باتجربه بودن و دوراندیشی: بهتر است در کارهای مهم زندگی، با افرادی که از بینش عمیق و دوراندیشی بی بهره اند، مشورت نکرد. حضرت علی علیه السلام در این زمینه می فرماید: «با دوست مهربان دوراندیش مشورت کن که پیروزی می آورد.» نیز فرمود: «در امور خود با فرد ناآگاه مشاوره مکن».

4. رازداری: مشاور انسان باید امین و رازدار باشد تا اسرار شخصی فرد نزد وی محفوظ بماند و آبرویش تهدید نشود. امام صادق علیه السلام در حدیثی گران بار به چند محور اساسی اشاره کرده است که بخشی از آن چنین است:

چهارمین حد مشورت این است که مشاور باید از سرّ تو آگاه باشد و این سبب می شود که میزان آگاهی او از موضوع به اندازه آگاهی خودت از آن مسئله باشد. پس [باید رازدار باشد تا] راز تو را پنهان نگه دارد و آن را بپوشاند.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرمود: «شخص مشاور باید امین و قابل اعتماد باشد.» «به منظور اینکه جلسه مشاوره بیشترین تأثیر خود را داشته باشد، مراجعه کننده باید از این موضوع مطمئن شوند که هر آنچه به مشاور می گویند، در نهایت رازداری با آن برخورد خواهد شد».

امام صادق علیه السلام در بیان محورهای مشورت، این مهم را چنین گوشزد می کند: «مشاور باید دوست و همدل باشد. در این صورت، اگر او را از راز خود باخبر کردی، آن را پنهان نگاه می دارد». در واقع مشاور با ایجاد حس صمیمیت میان خود و مراجعه کننده، مشکل او را از خود می داند و تا حد ممکن، در فاش نشدن آن می کوشد. نتیجه ایجاد چنین اعتمادی در پرتو درایت مشاور، آن است که مراجعه کننده با اعتماد به مشاور، به راحتی مشکلات خود را با او بازگو می کند و به دنبال آن، مشاور به شناختی درست و دقیق از او می رسد.

پیام متن:

مشورت، یکی از عوامل کلیدی پیشرفت و موفقیت انسان است، به شرط آنکه مشاور فردی عاقل، باتجربه و دوراندیش، رازدار و صمیمی باشد.

 

 

 

 

 

مشاوره در زندگی ائمه علیهم السلام

در کتاب های تاریخی گوناگون، حکایت های فراوانی درباره مشورت کردن معصومین علیهم السلام با یارانشان دیده می شود. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در پیشامدهای گوناگونی چون غزوه ها، اختلاف های قبیله ای و دیگر مسائل اجتماعی عموم، با یارانشان بنابر نص آیه «و شاوِرْهُمْ فی الاَْمْر» رایزنی می کرد. فضیل بن یسار یکی از یاران امام جعفر صادق علیه السلام می گوید: «حضرت درباره مسئله ای از من نظر خواست. به ایشان عرض کردم: خداوند شما را نیک بدارد، فردی چون شما با شخصی چون من مشورت می کند؟ حضرت فرمود: بله، هرگاه لازم باشد، از تو نظر می خواهم.» با آنکه ائمه علیهم السلام از آسمانی برخوردار بودند، به دستور الهی همواره می کوشیدند از میان اطرافیانشان با کسانی که شرایط رایزنی را دارند، مشورت و هم فکری کنند. امام رضا علیه السلام نیز می فرماید: «پدرم با سیاه سودانی مشورت می کرد. وقتی سبب را از ایشان پرسیدند، فرمود: شاید خداوند خیر را بر زبان وی جاری سازد».

پیام متن:

اهل بیت علیهم السلام با هم فکری و مشورت کردن با دیگران، در عمل، اهمیت والای این مسئله را به همگان گوشزد کرده اند.

۲۷ دی ۹۹ ، ۲۱:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وب

هدایت و مشورت در اسلام

جایگاه و اهمیّت مشاوره در اسلام

در اسلام مشورت کردن از اهمیّت ویژه ای برخوردار است و آیات قرآن و روایات فراوان اهل بیت(ع) در این زمینه، بیانگر جایگاه با ارزش و مهم شورا و مشورت است. اسلام برای شورا و مشاور شرایط خاصی در نظر گرفته است و افرادى که مورد مشورت قرار می گیرند باید هوشمند، عاقل، خیر خواه، باتجربه، راستگو، امین، شجاع و با سخاوت باشند که به پیشرفت برنامه‏ هاى صحیح کمک و از طرفی نقاط ضعف انسان را از بین برده یا کم کنند.
 

پاسخ تفصیلی:

مشورت به معنی نظر خواهى با مراجعه بعضى به بعض دیگر است. کلمه شورا در آیه 159سوره آل عمران: «وَ شاوِرْهُمْ‏ فِی الْأَمْرِ» و آیه 38 از سوره شورى «وَ أَمْرُهُمْ‏ شُورى‏ بَیْنَهُمْ» نیز به معنای کارى است که در آن نظرخواهى مى‏ شود(1). این کار به عنوان یکى از اسباب حیات جامعه، و ترک آن یکى از اسباب مرگ جامعه معرّفى شده است. اصولاً مردمى که کارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح‏ اندیشى یکدیگر انجام می دهند و صاحب‏ نظران آنها به مشورت مى‏ نشینند، کمتر گرفتار لغزش مى‏ شوند. امّا کسانی که گرفتار استبداد راى هستند و خود را بى نیاز از افکار دیگران مى ‏دانند غالبا گرفتار اشتباهات خطرناک و دردناکى مى ‏شوند. ضمن اینکه کسى که در انجام کارهاى خود با دیگران مشورت مى‏ کند، اگر مواجه با پیروزى شود کمتر مورد حسد واقع مى ‏گردد، زیرا دیگران پیروزى وى را از خودشان مى ‏دانند.
:
«مشورت» به ویژه در امور اجتماعى و آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم ترین مسائلى است که اسلام آن را با دقّت و اهمیّت خاصّى مطرح کرده و در منابع اسلامى و تاریخ پیشوایان بزرگ اسلام جایگاه ویژه‏ اى دارد. چنانکه در آیات فوق، خداوند به پیامبر خویش دستور مشورت با مسلمانان داده و در توصیف خصوصیات مسلمانان، آنها اهل شورا در امور خویش معرفی می کند. پیامبر اسلام براى اینکه از یک سو مسلمانان را به اهمیت مشورت متوجه سازد تا آن را جزء برنامه‏ هاى اساسى زندگى خود قرار دهند، و از سوى دیگر، نیروى فکر و اندیشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان که جنبه اجراى قوانین الهى داشت، جلسه مشاوره تشکیل مى‏ داد، و مخصوصا براى رأى افراد صاحب نظر ارزش خاصى قائل بود. چنانکه می توان گفت، یکى از عوامل موفقیت پیامبر(صلى الله علیه و آله) در پیشبرد اهداف اسلامى همین موضوع بود‏.(2) آن حضرت در باره اهمیّت شورا  می فرمایند: (هنگامى که زمامداران شما نیکان شما باشند، و توانگران شما سخاوتمندان، و کارهایتان به مشورت انجام گیرد، در این موقع روى زمین از زیر زمین براى شما بهتر است ولى هرگاه زمامدارانتان بدان شما، و ثروتمندان افراد بخیل باشند و در کارها مشورت نکنید، در این صورت زیرزمین از روى آن براى شما بهتر است)؛ «اذا کانَ امَرائُکُمْ خِیارَکُمْ وَ اغْنِیائُکُمْ سُمَحائَکُمْ وَ امْرُکُمْ شُورى بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الارْضِ خَیر لَکُمْ مِنْ بَطْنِها، وَ اذا کانَ امَرائُکُمْ شِرارَکُمْ وَ اغْنیائُکُمْ بُخَلائَکُمْ وَلَمْ یَکُنْ امْرُکُمْ شُورى بِیْنَکُمْ فَبَطْنُ الارْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِها» .(3)
مشورت عامل هدایت و فزونی عقل:
امام على(علیه السلام) مشورت را به هدایت تشبیه کرده و می فرماید: «الِاسْتِشارَةُ عَیْنُ الْهِدایَةِ وَ قَدْ خاطَرَ مَنْ اسْتَغنى بِرَأیِهِ» (4)؛ (مشورت عین هدایت است و کسى که تنها به فکر خود قناعت کند خویشتن را به خطر انداخته است). در حدیث دیگرى آن حضرت(علیه السلام) مشورت را نشانه عقل می داند «لایَسْتَغتَنِى الْعاقِلُ عَنُ المُشاوَرَةِ» (5)؛ (انسان عاقل خود را بى نیاز از مشورت نمى ‏بیند). دلیل آن هم روشن است، و آن به تعبیر زیبایى که در بعضى از روایات از امام على(علیه السلام) در این زمینه وارد شده است چنین است: «حَقّ عَلَى الْعاقِلِ انْ یُضیفَ الى رَأیِهِ رَأىَ الْعُقَلاءِ وَ یَضُمَّ الى عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُکَماءِ» (6)؛ (سزاوار است که عاقل رأى و فکر سایر عقلا را به رأى و فکر خود اضافه کند، و علوم دانشمندان را به علم خود ضمیمه نماید و از مجموع آنها براى کارهاى مهم تصمیم ‏گیرى کند). و در حدیث دیگری آن حضرت(علیه السلام) می فرماید‏: «مَنْ شاوَرَ ذَوِى الْعُقُولِ اسْتَضاءَ بِانْوارِ الْعُقُولِ» (7)؛ (هر کس با خردمندان مشورت کند، از نور خرد آنها روشنى مى ‏گیرد). امام حسن(علیه السلام) نیز در این زمینه مى ‏فرماید: «مَا تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلَّا هُدُوا إلى‏ رُشْدِهِمْ‏» (8)؛ (هیچ جمعیّتى در کار خود با یکدیگر مشورت نکردند مگر این که به خیر و صلاح خویش رهنمون شدند).
بنابراین مشورت موجب افزودن عقل و علم و تجربه دیگران بر عقل و علم و تجربه خویش است که در این صورت انسان کمتر گرفتار خطا و اشتباه مى ‏شود. هر فکرى جرقه‏ اى دارد که در فکر دیگرى نیست، هنگامى که این جرقه‏ ها به هم ترکیب شوند شعله فروزانى ایجاد مى‏ کنند که هر تاریکى در پرتو آن روشن مى‏ گردد.(9) اصولاً کار دسته جمعى در همه جا سرچشمه خیر و برکت و ترقى و پیشرفت است، مخصوصاً در مسائل فکرى و طرح برنامه‏ ها و حل مشکلات که هم ‏فکرى و مشورت در آنها اثر اعجازآمیزى دارد. امّا آنها که به استبداد فکر خو گرفته‏ اند، در زندگى خود بسیار گرفتار اشتباه و خسران و زیان مى‏ شوند. امام علی(علیه السلام) در مورد اجتناب از استبداد رای فرموده اند: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا» (10)؛ (کسى که استبداد به راى داشته باشد هلاک مى‏ شود و کسى که با افراد بزرگ مشورت کند در عقل آنها شریک شده است).
خصوصیات مشاور:
بى شک طرف مشورت انسان، مخصوصاً در امور مهمّه و مسائل حساس اجتماعى، هر شخصى نمى‏ تواند باشد، بلکه مشاور باید داراى صفات ویژه‏ اى باشد که شایستگی لازم را در او ایجاد کند. به همین دلیل در روایات اسلامى، گروهى به عنوان‏ «افراد شایسته مشورت» و گروهى به عنوان «غیر شایسته» معرّفى شده‏ اند.
با چه کسی مشاوره کنیم؟
امام على(علیه السلام) مى ‏فرماید: «شاوِرْذَوِى العُقُولِ تَأمَنُ مِنَ الزَّلَلِ وَ النَّدَمِ» (11)؛ (با خردمندان مشورت کن تا از لغزش و پشیمانى درامان بمانى). همچنین در حدیث دیگرى از على(علیه السلام) آمده است: «خَیْرُ مَنْ شَاوَرْتَ‏ ذَوُو النُّهَى وَ الْعِلْمِ وَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَزْمِ» (12)؛ (بهترین کسى که با او مشورت مى‏ کنى صاحبان عقل و علم و کسانى که داراى تجربه و دور اندیشى هستند، مى ‏باشد).
امام صادق(علیه السلام) در حدیثى مى‏ فرماید: «انَّ الْمَشْوِرَةَ لاتَکُونُ الّا بِحُدودِها الارْبَعَةِ ... فَاوَّلُها انْ یَکُونَ الَّذى تُشاوِرُهُ عاقِلًا، وَ الثّانى انْ یَکُونَ حُرّاً مُتَدَیِّناً، وَ الثّالثُ انْ یَکُونَ صَدیقاً مُؤاخِیاً، وَ الرّابِعُ انْ تُطْلِعَهُ عَلى سِرَّکَ فَیَکُونَ عِلْمُهُ بِهِ کَعِلْمِکَ» (13)؛ (مشورت تنها با چهار شرط سودمند است، نخست اینکه مشاور تو عاقل باشد، دوّم آزاده و با ایمان و سوّم دوست علاقمند و دلسوز باشد، چهارم اینکه او را بر سرّ خود آگاه سازى تا آگاهى او نسبت به موضوع مورد مشورت همچون آگاهى تو باشد).
این نکته نیز قابل توجه است که لزومى ندارد که مشاوران حتماً بالاتر از خود انسان باشند، اى بسا افراد کوچک ترى که داراى عقل و خرد خدادادى هستند که مشورت با آنها راه گشا است؛ در حدیثى از امام رّضا(علیه السلام) آمده که در محضر آن حضرت، سخن از پدر گرامیش به میان آمد، فرمود: عقل و خرد آن حضرت هرگز با عقل و خردهاى دیگران قابل مقایسه نبود، ولى در عین حال گاه با غلامان سیاه مشورت مى‏ کرد، عرض کردند با مثل این ها مشورت مى‏ کنى؟! فرمود: «انَّ اللَّهَ تَبارَکَ و تَعالى رُبَّما فَتَحَ عَلَى لِسانِهِ» (14)؛ (چه بسا خداوند متعال حق را بر زبان او بگشاید).
از آنچه در بالا گفته شد به خوبى استفاده مى‏ شود افرادى که مورد مشورت قرار می گیرند باید هوشمند، عاقل، خیر خواه، باتجربه، راستگو، امین، شجاع و با سخاوت باشند که به پیشرفت برنامه‏ هاى صحیح کمک و از طرفی نقاط ضعف انسان را از بین ببرد یا کم کند؛ و از میان رفتن هر یک از این صفات موجب وهن و سستى و تزلزل پایه‏ هاى مشورت مى‏ گردد(15).
با چه کسی مشاوره نکنیم؟
از طرف دیگر در روایات اسلامى شدیداً از مشورت با افراد بخیل و ترسو و حریص و احمق نهى شده است؛ پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) به امام على(علیه السلام) فرمود: «یا على! لاتُشاوِرْ جَبانً فَانَّهُ یُضَیِّقُ عَلَیْکَ الَمخْرَجَ وَ لاتُشاوِرِ الْبَخیلَ فَانَّهُ یُقَصِّرُ بِکَ عَنْ غایَتِکَ، وَ لا تُشاوِرُ حَریصاً فَانَّهُ یُزَیِّنُ لَکَ شَرَهاً» (16)؛ (یا على با آدم ترسو مشورت نکن که راه خروج [از مشکلات] را بر تو تنگ مى ‏کند و با بخیل مشورت مکن که تو را از [بذل و بخشش بجا] و رسیدن به هدف باز مى‏ دارد و با حریص نیز مشورت مکن که حرص و از را براى تو زینت مى ‏دهد [و تو را به راه خطا مى‏ کشاند]).
امیرمؤمنان على(علیه السلام) نیز مى‏ فرماید: «لا تُدْخِلَنَّ فِى مَشْوَرَتِکَ بَخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ‏ وَیَعِدُکَ الْفَقْرَ وَلا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عن الْاموِر وَلا حَرِیصَاً یُزَّیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ» (17)؛ (با افراد بخیل مشورت مکن که تو را از خدمت به خلق خدا باز مى‏ دارند، و از تهیدستى مى‏ ترسانند و با افراد ترسو مشورت مکن که اراده تو را براى انجام کارهاى مهم تضعیف مى‏ کنند و نیز اشخاص حریص را مشاور خود قرار مده که ستمگرى را براى تو زینت مى‏ دهند).
مشورت با افرادى که نقاط ضعف روشنى دارند، زیان بخش است؛ و نتیجه معکوس مى‏ بخشد- به همین دلیل امام(علیه السلام) مؤکداً توصیه مى‏ کند از انتخاب سه دسته به عنوان مشاور مخصوصاً در امور مهم اجتماعى خوددارى شود: بخیلان، ترسوها، حریص‏ها، یکى دست انسان را مى‏ گیرد تا بذل و بخشش از مواهب خداداد نکند، و دیگرى اراده او را سست مى‏ کند و سوّمى انسان را براى حرص و ولع بیشتر تشویق به تجاوز به حقوق دیگران مى‏ کند.
وظیفه مشاور؟
در اسلام به افرادى که مورد مشورت قرار مى‏ گیرند تاکید شده که از هیچ گونه خیرخواهى فرو گذار نکنند؛ رسول خدا(صلى الله علیه و آله) وظیفه کسی را که مورد مشورت قرار می گیرد، این گونه بیان مى‏ کند: «حَقُ‏ الْمُسْتَشِیرِ فَإِنْ عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ رَأْیاً حَسَناً أَشَرْتَ عَلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ لَهُ أَرْشَدْتَهُ إِلَى مَنْ یَعْلَمُ وَ حَقُّ الْمُشِیرِ عَلَیْکَ أَنْ لَا تَتَّهِمَهُ فِیمَا لَا یُوَافِقُکَ مِنْ رَأْیِهِ» (18)؛ (و اما حق کسى که با تو مشورت کند در امرى، باید که تامّل و تدبّر بسیار بکنى، اگر ترا رایى نیکو ظاهر شود به او به گویى، و اگر نشود او را راه نمائى به کسى که خوب داند و یا فکرش از تو دقیق‏تر باشد و عواقب امور را بیشتر تجربه نموده باشد).
امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق مى ‏فرماید: «... وَ أَمَّا حَقُّ الْمُسْتَشِیرِ فَإِنْ عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ رَأْیاً حَسَناً أَشَرْتَ عَلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ لَهُ أَرْشَدْتَهُ إِلَى مَنْ یَعْلَمُ وَ حَقُّ الْمُشِیرِ عَلَیْکَ أَنْ لَا تَتَّهِمَهُ فِیمَا لَا یُوَافِقُکَ مِنْ رَأْیِه...» (19)؛‏ (حق کسى که از تو مشورت مى‏ خواهد این است که اگر عقیده و نظرى دارى در اختیار او بگذارى و اگر در باره آن کار، چیزى نمى‏ دانى، او را به کسى راهنمایى کنى که می داند و اما حق کسى که مشاور تو است این است که در آنچه با تو موافق نیست او را متهم نسازى).
امیر مؤمنان على(علیه السلام)این مطلب را به صورت هشدار جدّی متذکر می شود: «خِیانَةُ الْمُسْتَسْلِمِ وَ الْمُسْتَشیرِ مِنْ افْظَعِ الامُورِ وَ اعْظَمِ الشُّرور وَ مُوجِبُ عَذابِ السَّعیرِ» (20)؛ (خیانت به کسى که در برابر نظر تو تسلیم شده و مشورت مى ‏خواهد از بدترین کارها، و بزرگترین بدى‏ ها، و موجب عذاب سوزان [روز قیامت] است).
محدوده مشاوره؟
گرچه کلمه الامر در آیه 159سوره آل عمران، «وَ شاوِرْهُمْ‏ فِی الْأَمْرِ» ، مفهوم وسیعى دارد و همه کارها را شامل مى‏ شود، ولى پیامبر(صلی الله علیه و آله) هرگز در احکام الهى با مردم مشورت نمى‏ کرد بلکه در آن موارد صرفاً تابع وحى بود. بنا بر این مورد مشورت، تنها روش اجراى دستورات و نحوه پیاده کردن احکام الهى بود. به عبارت دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) در قانون‏گذارى، هیچوقت مشورت نمى‏ کرد و تنها در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى‏ خواست و لذا گاهى که پیشنهادى را طرح مى‏ کرد مسلمانان نخست سؤال مى‏ کردند که آیا این یک حکم الهى است؟ و یک قانون است که قابل اظهار نظر نباشد و یا مربوط به چگونگى تطبیق قوانین مى‏ باشد، اگر از قبیل دوم بود اظهار نظر مى‏ کردند و اگر از قبیل اول بود تسلیم مى‏ شدند. چنان که در جنگ بدر لشکر اسلام طبق فرمان پیغمبر مى‏ خواستند در نقطه‏ اى اردو بزنند یکى از یاران بنام «حباب بن منذر» عرض کرد اى رسول خدا این محلى را که براى لشگرگاه انتخاب کرده‏ اید طبق فرمان خدا است که تغییر آن جایز نباشد و یا صلاحدید خود شما مى‏ باشد؟ پیامبر فرمود: فرمان خاصى در آن نیست، عرض کرد: اینجا به این دلیل و آن دلیل جاى مناسبى براى اردوگاه نیست دستور دهید لشکر از این محل حرکت کند و در نزدیکى آب براى خود محلى انتخاب نماید پیغمبر اکرم نظر او را پسندید و مطابق رأى او عمل کرد(21)؛ (22).

پی نوشت:
۲۶ دی ۹۹ ، ۲۱:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وب